ایده اولیه رمان «تو خواب میکائیل هستی» چطور شکل گرفت؟
آلبر کامو در خطابه نوبلش میگوید در زمانهای زندگی میکنیم که «ممتنعبودن، یعنی انتخابنکردن هم، خود نوعی انتخاب شده، و به همین عنوان مورد تقبیح یا تقدیر قرار گرفته است». زندگی ما حاصل انتخابها و شانهخالیکردن از انتخابهاست. امر انتخاب، مهمترین مسأله در این رمان است. «آره» و «نه» گفتنهای ما به موقعیتهای مختلف، بسیار مهم است. در این رمان میکائیل، نوجوان پانزده سالهای است که در معرض انتخاب قرار میگیرد؛ بنابراین به زندگی پدر، مادر و دایی خود خیره میشود و میبیند آنها در برههای از زندگی انتخابهایی کردهاند که الان دستاوردی جز حسرت برایشان نداشته، در جایی که باید از جای خود بلند میشدهاند نشستهاند! قهرمان این رمان میکوشد برای انتخاب خود مبارزه کند و تاوان بدهد.
چقدر به مخاطبان نوجوان خود فکر کردهاید؟
نوجوانی یکی از مقاطع مهم زندگی هر انسان بهشمار میرود و نوجوانی امروز شرایط پیچیدهتری دارد. شاید فکر کنیم از آنجا که فرزندان ما از شرایط و امکانات بهتری نسبت به دوره ما برخوردارند، بنابراین باید به همه توقعات ما نیز پاسخ بدهند. نقطه اشتباه اینجاست؛ تحمیل خواستها و احتمالاً آرزوهایی که در زندگی بهدست نیاوردهایم به فرزند خود. اینکه انتظار داشته باشیم نوجوان ما نسخه بهتری از ما باشد، خطاست. نوجوانی که من در «تو خواب میکائیل هستی» به آن اندیشیدهام، نوجوانی است فعال، پرانرژی و امیدوار و در عین حال بیکس، بیپناه و تنها. یکی از اولین مسائل قهرمان این رمان، تنهایی و بیپناهی است، احساس میکند در موقعیت انتخاب، همه تنهایش گذاشتهاند. تلاش میکند به خود واقعیاش وفادار باشد و با تمام توان پیش برود، شکست هم خورد، خورد؛ مهم وفاداری به انتخاب درست است. گمان میکند اینطوری بعدها حسرت آن لحظه را نخواهد خورد.
نوجوانِ مثالی این رمان چشمانتظار حمایت بزرگترها نمیماند و حرکت میکند و برای رهایی از آن حس تنهایی به توصیه سردار ایرانی گوش میدهد: «سردار همیشه فاتح ایرانی وقتی از جنگ با رومیها برمیگردد سربازی را دستبسته به خدمتش میآورند. سردار میپرسد چرا به جای جنگ از میدان گریختی؟ سرباز میگوید اگر چون شما به راز پیروزی آگاه بودم، این کار را نمیکردم. سردار ایرانی میگوید من رازی ندارم، با هر نقشهای که میریزم هر شمشیری که میزنم تنها کاری که میکنم این است که با همه وجود میخواهم، آنوقت کودکی، جوانی و کهنسالیام را سرنوشت به کمکم میخواند و من همراه با نیروی تمام زندگیام میجنگم. وقتی چیزی را از ته دل میخواهم هیچوقت خودم را تنها احساس نمیکنم.» (ص ۱۶۹ و ۱۷۰)
میکائیل نیز در یک جهان موازی طی یک روز کودکی و بزرگسالیاش را ملاقات میکند.
آیا «تو خواب میکائیل هستی» یک رمان عاشقانه است؟
عشق نیروی است که حساب و کتابها را به هم میریزد و در اوج ناامیدی به ما انگیزه حیات میدهد. در این رمان به عشقی پاک و معصومانه فکر کردهام. میکائیل در عالم نوجوانی شیفته دختری به نام آوا میشود که برای رسیدن به او دست به خدعه نمیزند، بلکه میکوشد خودش را بالا بکشد و در سطح او قرار بگیرد؛ پا در مسیر رشد میگذارد تا لایق عشق شود. داشتههایش را برای دیداری میدهد که در نهایت اتفاق نمیافتد، چرا که در جهان این رمان، هر کاری زمان خودش را دارد و دیدار اصلی به دوران بعد از کنکور موکول میشود. تصاویری از زوجهای جوان در کتاب وجود دارد و حتی در یکجا زن و مرد بیست سالهای دیده میشود که به همراه نوزادشان به رستوران رفتهاند. این نشانهها بر بستری از استراتژی اثر، میکوشد ضمن تحسین عشق و نیروی معجزهآسای آن، زمان درست این اتفاق را هم گوشزد کند؛ بنابراین «تو خواب میکائیل هستی» یک عاشقانه شریف و پاک است.
نسبت این اثر با رمان قبلی شما «رونی یک پیانو قورت داده» چیست؟
رونی به جهان دخترها نزدیک شده و میکائیل سعی دارد وارد دنیای پسرها شود. دوست دارم علاوه بر نوجوانها، بزرگترها هم برای اینکه جهان پیچیده نوجوانان امروز را بهتر تماشا کنند، این دو کتاب را بخوانند. رونی و میکائیل یک کتاب دوقلو میتواند باشد، دخترانه و پسرانه.
مخاطب این رمانها نوجوان است و او نوع فروکاسته یک بزرگسال نیست و باید نوجوان را به رسمیت شناخت. برای این است که میکائیل زندگیاش را برای ما تعریف میکند که بگوید: «حالا ببینم باز هم میتوانید به ما پانزدهسالهها اهمیت ندهید؟»
رمان نوجوان «تو خواب میکائیل هستی» در ۲۰ فصل، ۱۷۲ صفحه برای گروه سنی بالای ۱۳ سال به تازگی توسط انتشارات مهرک (واحد کودک و نوجوان سوره مهر) منتشر شده است.
نظر شما